• 1404/04/10 - 13:39
  • 57
  • زمان مطالعه : 11 دقیقه

دیپلما30 | ایمانی‌پور مسیر دیپلماسی فرهنگی را تبیین کرد؛ روایت‌گری مؤثر از ایران قوی

دهم تیرماه 1404، سی امین سالگرد تاسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. در عصر کنونی، که ویژگی بارز آن پیچیدگی و ورود به منازعات شناختی است، مفهوم «دیپلماسی فرهنگی» بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرارمی گیرد. دشمنان در عرصه جنگ شناختی، هدف خود را بر دستکاری افکار، باورها، ارزش‌ها و حتی هویت یک جامعه متمرکز می‌کند. مذهب، تمدن و فرهنگ غنی ایران، با پیشینه‌ای چند هزار ساله و تأثیرات عمیق بر تاریخ بشریت، همواره هدف این دست جنگ‌های نرم بوده است. در چنین شرایطی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نقش حیاتی و پررنگی در دفاع و ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی ایفا می‌کند.

به بهانه گذشت سه دهه از تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، روزنامه ایران گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مهدی ایمانی‌پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صورت داده است که از نظرتان می‌گذرد.

-با گذشت سه دهه از آغاز فعالیت رسمی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، برخی مخاطبان داخلی و برون مرزی در صدد شناخت این سازمان و کارکرد عینی آن هستند. گفت و گو را بااجازه از همین نقطه آغاز کنیم.

قبل از آغاز بحث لازم می‌دانم یاد و خاطره شهدای بزرگوار حملات اخیر رژیم منفور و متجاوز صهیونیستی به خاک پاک و مقدس کشورمان را گرامی داشته و متعاقبا پیروزی ایران اسلامی در مواجهه با دشمنان قسم خورده این مرز و بوم را تبریک بگویم. بدون شک آنچه اخیرا رخ داد، مصداق بارز پیروزی بر جنگ ترکیبی دشمن بود. ترکیب قدرت سخت و نرم ایران سبب شد تا دشمن صهیونیستی و آمریکا با منظومه‌ای پیچیده و استوار مواجه شوند و در نهایت جهت توقف جنگ دست به دامان واسطه گران شوند. همین نبرد نشان دهنده اهمیت "جنگ شناختی" و " جهاد تبیین" است. دفاع از مظلومیت و حقانیت ایران در آن سوی مرزها یکی از جلوه های همین تبیین گری است که باید در آن استمرار داشت.

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در واقع بازوی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در محیط برون مرزی و نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. در یک گزاره کلی، مسئولیت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی «روایتگری مؤثر از ایران قوی» و معرفی فرهنگ و تمدن غنی ایرانی-اسلامی به دنیا از طریق ایجاد ارتباطات مؤثر و مستقیم با ملل، نهادها، فرهنگ‌ها و تمدن‌های دیگر است.

پیگیری موافقتنامه های فرهنگی با سایر دول و تنظیم برنامه مبادلات فرهنگی با کشورها، ارتباط با نخبگان و مراکز فرهنگی خارجی، گفت‌وگوهای فرهنگی و بین الادیانی و تقریبی، کمک به تبادل اساتید و دانشجویان خارجی، معرفی تولیدات و دستاوردهای علمی مراکز علمی - دانشگاهی، ترویج و گسترش زبان فارسی، تلاش برای ایجاد وفاق با ایرانیان خارج از کشور در راستای تقویت هویت ملی آنان، مقابله با ایران‌هراسی و اسلام‌هراسی، راه اندازی تورهای رسانه‌ای و ارتباط با افراد موثر در فضای مجازی، برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری و هفته های فرهنگ و هنر، کمک به توسعه صادرات خدمات و محصولات فرهنگی، کمک به ترجمه معکوس علوم انسانی اسلامی و ... از جمله مسئولیت‌های این سازمان محسوب می شود. 

تمامی این عناوین را می‌توان در بطن یک گزاره کلیدی تحت عنوان "ارائه تصویر جامع و شایسته از جمهموری اسلامی ایران" تجمیع کرد. قویا معتقدیم که در عصر کنونی، ارائه تصویر واقعی و بیان حقایق جمهوری اسلامی و روایت‌های واقعی، به اذهان و باورها جهت می‌دهند. بنابراین باید در "روایتگری از خود" پیشگام و کنشگر بوده و در مقابل، با روایت‌سازی‌های دروغین و تحریف شده از جمهوری اسلامی ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی -اسلامی مقابله کنیم. 

در همین جا، لازم است اشاره کنم که ما در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صرفا نگاه پدافندی در قبال جنگ شناختی وترکیبی دشمن نداریم. در حقیقت، به عناصر نبرد آفندی و پیش دستانه فرهنگی در عصر کنونی باور داریم و اساسا مبنای عملکرد ما نیز همین است. تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سال 1374 محصول دغدغه مندی جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد انسجام در ارائه شناخت واقعی نسبت به نگاه گفتمانی و تمدنی ما بود. بزرگانی مانند مرحوم آیت الله تسخیری نقش مهمی در تثبیت و ارتقای این ساختار ایفا نموده‌اند. 

اجازه دهید در همین جا از زحمات و تلاش‌های مجاهدانه آشکار و پنهان رؤسای پیشین سازمان و رزمندگان عرصه دیپلماسی فرهنگی کشور در طول این سه دهه تقدیر نمایم، زیرا ثمرات تلاش آنان را به رای العین در طول سالهای طولانی که در سطوح مختلف سازمان حضور داشته ام، مشاهده نموده‌ام.

-لطفا اشاره‌ای هم به ویژگی‌های جهان معاصر و جایگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در این عرصه اشاره بفرمایید. یکی از مسائل مهمی که در قبال این سازمان مطرح می‌شود، ناظر بر سیاستگذاری فرهنگی در ان سوی مرزهاست. این سیاستگذاری چه بایسته هایی دارد و مبتنی بر چه قواعدی است؟

یکی از ویژگی‌های جهان معاصر، شتاب بیش از حد تحولات است. اهالی خبره عرصه فرهنگ تصدیق می کنند که سیاستگذاری فرهنگی با استناد به این ویژگی، دارای پیچیدگی های بسیاری است.به عبارت بهتر، ساده انگاری و نگاه سطحی به عرصه فرهنگ و تبادلات فرهنگی، نخستین خطایی است که باید در تحلیل رویکرد فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در عرصه جهانی، از آن اجتناب کرد. 

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به صورت پویا و مستمر در حال رصد تحولات فرهنگی و اجتماعی در محیط برون مرزی و سنجش نسبت آنها با منافع ملی است. قرار گرفتن جهان در یک پیچ تاریخی، ضرورت اشراف نسبت به تحولات جهانی را گوشزد می‌نماید. بررسی اصولی و عمیق چیستی و چرایی رویدادها، می‌تواند در طراحی صحیح رویکردهای فرهنگی، نقش کلیدی داشته باشد. اینکه در کجا ایستاده ایم و چشم اندازمان چیست؟ بسیار حائز اهمیت است. اگر رسالتی نظیر «افق گشایی برای تمدنی نوین» را برای خود تعریف نماییم، رفتار کنشگرایانه تری نسبت به ماموریت‌ها و وظایف، برای خود ترسیم خواهیم کرد. نگاهی که هم اکنون بر سازمان حاکم است، چنین نگاهی است. نگاه ما به "تمدن نوین" به مثابه ی یک رویکرد است نه یک موضوع در کنار سایر موضوعات. اعتقاد دارم که نقطه ثقل مواجهه جهان استکبار با ما نیز همین نقطه و منظر است.

 

-برخی از صاحب نظران معتقدند که دیپلماسی فرهنگی انعکاسی از دیپلماسی سیاسی کشور بوده و اساسا متغیری وابسته به آن محسوب می‌شود. آیا این نگاه را تایید می‌کنید؟

بدیهی است که در یک دیپلماسی پویا نمی‌توان میان فرهنگ، سیاست و اقتصاد یک کشور و منافع کلان آن در این عرصه ها تعارض قائل شد. این اضلاع باید در تعامل با یکدیگر و در بطن یک نگاه راهبردی تعریف و تصدیق شوند. بر همین مبنا دیپلماسی فرهنگی ما قطعا ناظر بر سیاستهای کلان کشور ترسیم می شود.اما این به معنای وزن یکسان و کارکردهای همگون نیست. انگاره ای که بعضا مولد محاسباتی نادرست در قبال فعالیت دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور می باشد، مربوط به نگاه دست دومی در قبال فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی می باشد. در حال حاضر در عرصه بین الملل، دیپلماسی فرهنگی را ابزار دیپلماسی سیاسی نمی‌دانند بلکه فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی هدف دیپلماسی، دانسته می‌شود. 

در نازلترین نگاه، دیپلماسی فرهنگی مقوم و عامل پایداری روابط و سایر شقوق دیپلماسی شناخته می شود. نگاه عمیق، سلسه وار و اثرگذار نسبت به مقوله فرهنگ و ترویج الگوهای فرهنگی یک کشور در آن سوی مرزها، بایسته ای اجتناب ناپذیر در این عرصه محسوب می‌شود. فرهنگ مانند اقتصاد یا حتی سیاست، تابعی از امور گذرا و ناپایدار نیست بلکه مستقیما با «باورها» و «افکار عمومی» ارتباط برقرار می کند. این همان خصلت ذاتی فرهنگ است که انکار آن، منجر به درک ناقص نسبت به این حوزه خواهد شد. در همین چارچوب باید عرض کنم که پاشنه آشیل فعالیت‌های فرهنگی و به تبع آن روابط فرهنگی، نگاه کمی گرایانه در عرصه دیپلماسی فرهنگی است.

البته نگاه کیفی در عرصه دیپلماسی فرهنگی، به معنای گریز از سنجش و ارزیابی فعالیتهای فرهنگی در آن سوی مرزها نیست، اما در این ارزیابی ( که اتفاقا به صورت مکرر و منظم از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صورت می گیرد ) نباید دچار خلط رویکرد کیفی با کمیت‌ها گردید. یکی از اصلی ترین ماموریتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دوره تحولی جدید، اصالت بخشی به نگاه کیفی گرایانه با استناد به مولفه های عینی می‌باشد. در این مسیر، پیشرفت‌های بسیاری صورت گرفته که بخش مهمی از ارزیابی های فرهنگی برون مرزی را تحت تاثیر قرار داده است.

-تاکنون بارها بر نقش قرارگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در عرصه دیپلماسی فرهنگی کشور تاکید شده است. با این حال در برخی اظهارنظرهایی که از سوی حضرتعالی و دیگر اعضای ارشد سازمان بیان شده، کماکان بر لزوم حرکت به سوی این هدف تاکید می‌شود. موانع تحقق کامل نقش قرارگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی کدامند؟

همانگونه که اشاره شد، فلسفه تاسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ایجاد انسجام در فعالیت های فرهنگی بین المللی جمهوری اسلامی ایران بوده است و این مهم محقق نخواهد یافت مگر با ایفای نقش قرارگاهی توسط این سازمان. از این رو در دوران تحولی و جدید سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در صدد دستیابی به همین نقطه و هدف کلیدی هستیم. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هنوز نتوانسته است به صورت کامل و مطلوب، نقش خود را به عنوان قرارگاه دیپلماسی فرهنگی کشور به منصه ظهور برساند.این مسئله معلول عدم اراده یا فقدان دغدغه و تلاش مجدانه در این مجموعه نبوده و منبعث از موانع ساختاری، سوء تفسیرها و عدم تمهید مقررات و قوانین بالادستی و متعلقات آن می باشد.

هنوز تا رسیدن به هم افزایی مطلوب نهادهای گوناگون اجرایی، فکری و فرهنگی کشور با محوریت نگاه قرارگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی فاصله وجود دارد. اما الزامات جهانی و پیرامونی، لزوم رسیدن به یک رویکرد هماهنگ و هم افزا درعرصه دیپلماسی فرهنگی را موجب گردیده است. دلسوزانی که به حق بر روی لزوم نقش آفرینی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان قرارگاه دیپلماسی فرهنگی کشور تاکید می ورزند، باید نسبت به این موضوع واقف باشند که تحقق چنین مطالبه مهمی که اتفاقا رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی نیز بر روی آن تاکیدی ویژه فرموده‌اند، نیازمند تعاملات پیوسته و فشرده‌ای میان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و سایر نهادها است. تثبیت نقش قرارگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در عرصه دیپلماسی فرهنگی کشور یک الزام است که باید محقق شود. اما این مهم نیازمند پشتیبانی نهادهای قانون گذار و مجری در این عرصه است. 

بدیهی است، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در عین پیگیری صریح و مستمر این مطالبه ضروری، اجازه توقف فعالیت‌ها و ماموریت‌های خرد و کلان در ان سوی مرزها را نخواهد داد.

 

-با توجه به نکاتی که در طول این بحث،خصوصا در ابتدای آن مطرح فرمودید نقش و جایگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در مواجهه با جنگ شناختی دشمن و جهاد تبیین را چگونه ارزیابی و تحلیل می کنید؟

جنگ شناختی را می‌توان تلاش سازمان‌یافته برای تأثیرگذاری بر فرآیندهای فکری، احساسی و شناختی یک جامعه یا گروه از طریق دستکاری اطلاعات، روایت‌ها و تصاویر، تعریف کرد. جنگ شناختی پدیده‌ای چندوجهی و پیچیده است که مقابله با آن نیازمند رویکردی جامع، هوشمندانه و فعال است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با بهره‌گیری از ظرفیت‌های عظیم فرهنگی و تمدنی ایرانی - اسلامی و با اتکا به دیپلماسی عمومی و فرهنگی، تلاش می‌کند نقش محوری در دفاع از هویت ملی و تمدنی ایران در برابر تهدیدات جنگ نرم ایفا نماید. 

موفقیت در این عرصه مستلزم شناخت عمیق از ماهیت جنگ شناختی، سرمایه‌گذاری بر تولید محتوای با کیفیت، تربیت نیروی انسانی متخصص و ایجاد شبکه‌ای گسترده از ظرفیت های مردمی در سطح بین‌الملل است. این سازمان نه تنها باید مدافع فرهنگ اسلامی و ایرانی باشد، بلکه باید فعالانه به ترویج آن بپردازد و چهره‌ای حقیقی و روشن از تمدن بزرگ ایران اسلامی را به جهانیان ارائه دهد.

اساسا جنگ شناختی و ترکیبی ناظر بر تخریب هویت ملی و فرهنگی،ایجاد شکاف‌های اجتماعی،تغییر باورها و ارزش‌ها،کاهش اعتماد عمومی و ایجاد ناامیدی صورت می گیرد. در مورد ایران، هدف اصلی جنگ شناختی دشمن تضعیف جایگاه تمدنی و فرهنگی، به چالش کشیدن مبانی انقلاب اسلامی و تخریب تصویر کشورمان در افکار عمومی جهانی است.سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با توجه به ماهیت کارکردی خود، در مقابله با جنگ شناختی مسئولیت‌های متعددی را بر عهده دارد.

معرفی اندیشه و سیره معمار کبیر انقلاب اسلامی وتبیین و ترویج فرمایشات داهیانه ی رهبر حکیم انقلاب، معرفی صحیح تمدن و فرهنگ ایرانی-اسلامی، روشنگری و آگاهی‌بخشی در برابر تحریفات و شبهه افکنی ها، تقویت بنیان‌های فرهنگی و هویت ملی ایرانیان در خارج کشور، توسعه شبکه‌های ارتباطی و رسانه‌ای بین‌المللی با بهره مندی از ظرفیت‌های مردم پایه، از جمله این موارد محسوب می‌شود. در این مسیر، تدبیر، هوشمندی، سخت کوشی و خلاقیت در جهاد تبیین در عرصه برون مرزی، یک ضرورت است. دشمنان هرگز ظرفیت‌های ملت عزتمند و همیشه سرافراز ایران را که به وعده ها و تاییدات الهی دلگرم هستند را نشناخته‌اند و از این رو در محاسبات خود دچار خطا می‌گردند.

روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

 

. .

. .

About Us

The argument in favor of using filler text goes something like this: If you use arey real content in the Consulting Process anytime you reachtent.